سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زندگی مشترک من با طعم شکلات

نظر

خوب بعد از مدتی با یک نباتونه اومدم 

سلاملکوم

اول آخریش رو بگم که گلاب به روتونی هم هست خخخ

صب رفته دسشویی ( بازم گلاب به روتون)

بعد از چند دقیقه میگم خوب چراب آب نمیریزی بشوری 

میگه هنوز رییس پی پی ها نیومده الان ریس پی پی ها میخاد بیاد بیرون 

وای همین الانم که دارم مینویسم میخندم به حرفش و فکرش!

همچنان گلاب به روتون باشه

میگه اه بیا ببین رییس پی پی ها نصفه اومد!!!

خدایا

چرا باید صب آدم با این جزییات گلاب به روتونی شرو بشه؟

کی فکرشو میکرد در کنار تمام دوشواری های بچه داری این وض رو هم باید تحمل کرد آخه؟؟؟

 

خوب گلاب به روتونی ها تموم شد راحت باشید

صب با صدای تیک تیک بارون شرو شد من که باورم نشد

تو تخت نبات خوابیده بودیم دو تایی 

بعد گوشیمو برداشتم ساعتو چک کنم دیدم رو گوشی هم علامت بارونی اومده وای خدا مثه فنر از جا پریدم به نبات گفتم بدو بدو بیدار شو بارونه پاشو 

بیدار شد و هی لفتش میداد تا حاضر بشه

بش گفتم پاشو بریم با چتر و بوت بپوشیم بریم تو بارون ها تا مهد راه بریم و اینا

دیدم هی لفتش میداد گفتم نبات اگه دیر کنیم بارون تموم میشه که دیدم اونم مثه جت شرو کرد به حاضر شدن و رفتیم پایین

میگف یه بار که با چتر تو بارونا میرفتم باد میومد زیر چترم میخواس منو ببره تو آسمون!!!

خلاصه رفتیم و خوش گذشت و من اومدم و تلفنیزم هام شرو شد

در گیر مدرسه یابی برای نبات هستیم و هر روز یه وریم

ای بابا

میخواستم نباتونه طوری باشه پستم ها

بزار بریم سراغش

دیروز صب زود اومده تو تخت ما 

بعد وقتی بیدار شد یهو پرید بالا وایساد و چن بار پرید بالا دستا و پاهاشو تکون مبداد 

بعد اومده تو بغلم میگه

میدونی چه خوابی می دیدم 

میگم نه

میگه خواب می دیدم تبدیل به یه غول شده بودم 

میگم چجور غولی غول مهربون ؟

میگه غول ناراحت و عصبانی

میگم واسه همین پریدی بالا میگه آره

میگم چی میتونه یه غول رو ناراحت و عصبانی کنه

میگه هزار چییییز

میگم هزار تا چیز واسه خشم یه غول خیلی زیاده 

خشمشو با صدا و چنگول نشونم میده....میپره بالا و پایین

 

 

بعد اومده تو بغلم میگه امروز جریمم امروز میشه یه روز!

فردا میشه دو روز

پس فردا می شه سه روز

پس پسون فردا می شه چهار روز

پس پس پسون فردا می شه پنج روز

پس پس ... پسون فردا می شه شیش روز 

پس پس.... فردا میشه هفت روز

پس پس پس پسون فردا می شه هشت روز

پس پس پس پس پس پس پس پسون فردا نه روز

پس پس پس ..... پسون فردام میشه ده روز!

و هر روز رو با انگشتاش بهم نشون می ده تا ده روز

و بعد همه انشگتاشو بهم نشون می ده 

میگم آخه تو که میونی ایننقد مهربون باشی چرا بعضی وختا اینقده خشن می شی آخه؟؟؟

(دیروز کلی بد اخلاقی کرد سر دیدن کارتون تو لپ تاپ و منم جریمش کردم ده روز نبینه !!! همین قد خشن! و البته چاره ای هم نذاشته برام که جای توضیحش نیس واقعا)

 

بعد میگه با اسنپ میریم فرودگاه یا با تاکسی

میگم اسنپ

میگه اسنپ یا اسمپ؟

میگم اسنپ

بعد مدام تکرار میکنه اسمپ

بعد می خنده میگه اسمپ! اسمپ ینی اس نقشه!!!!